معنی ریچارد هریس

حل جدول

ریچارد هریس

بازیگر فیلم نابخشوده


اد هریس

بازیگر فیلم ساعتها


لارن هریس

نقاش کانادایی

فرهنگ فارسی هوشیار

هریس

پارسی تازی گشته هریس دانه ی آرد شده پیش از آن که پخته شود (اسم) طعامی که ازگوشت وحبوب ترتیب دهند وبهترین آنست که ازگندم و گوشت مرغ سازند.

لغت نامه دهخدا

هریس

هریس. [هَِ] (اِخ) دهی است از بخش سنجد شهرستان هروآباد که دارای 618 تن سکنه است. محصول عمده اش غله و حبوبات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

هریس. [هَِ] (اِخ) مرکز بخش هریس و دهستان خانمرود از شهرستان اهر. دارای 5499 تن سکنه است. محصول عمده اش غله و حبوبات و سردرختی و کار مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

هریس. [هَِ] (اِخ) دهی است ازدهستان هریس شهرستان سراب که دارای 2055 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول عمده اش غله و حبوبات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

هریس. [هَِ] (اِخ) از بخشهای پنجگانه ٔ شهرستان اهر. حدود آن: از شمال بخش مرکزی اهر و از جنوب بخش بستان آباد و از خاور بخش مهربان و از باختر بخش ورزقان است. دهستان خانمرود با 16 آبادی و 11228 تن سکنه و دهستان بدوستان با 36 آبادی و 19919 تن سکنه جزء این بخش است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

هریس. [هَِ] (اِخ) دهی است از شرفخانه از بخش شبستر شهرستان تبریز. دارای 1192 تن سکنه و آب آن از چشمه است. محصول عمده اش غله و حبوبات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

هریس. [هَِ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان مراغه که دارای 189 تن سکنه است. محصول عمده اش غله و نخود و بادام و کرچک و زردآلو و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

هریس. [هَِ] (اِخ) دهی است از بخش ورزقان شهرستان اهر که 367 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ابری و چشمه ها و محصول عمده اش غله، حبوبات، سردرختی و انگور و شغل اهالی زراعت و باغداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

هریس. [هََ] (معرب، اِ) طعامی که از گوشت و حبوبات ترتیب دهند و بهترین آن آن است که از گندم و گوشت مرغ سازند. (منتهی الارب). طعامی از دانه ٔخردشده و گوشت و در النوادر آمده است: دانه ٔ خرد شده بوسیله ٔ مهراس پیش از آنکه پخته شود و چون پخته شود هریسه نامند. (اقرب الموارد). رجوع به هریسه شود.


ریچارد

ریچارد. (اِخ) دوم. پسر پرنس نوار (شاهزاده ٔ سیاه) (1367- 1400 م.) و پادشاه انگلستان (1377- 1399 م.). وی مدتی طولانی با پارلمنت انگلستان منازعه داشت. (فرهنگ فارسی معین).

ریچارد. (اِخ) سوم.متولد 1452 م. پادشاه انگلستان (1483- 1485 م.). در دنباله ٔ قتل فرزندان ادوارد چهارم که قیم آنان بود، وی سلطنتی توأم با قتل و وحشت ایجاد کرد و در بوسورت توسط هنری تودور کشته شد. (فرهنگ فارسی معین).

ریچارد. (اِخ) اول. ملقب به شیردل. متولد 1157 م.پادشاه انگلستان (1189- 1199 م.). پسر هنری دوم و آلینورداکیتن. وی در سومین جنگ صلیبی شرکتی مؤثر داشت، و به هنگام مراجعت، اسیر دوک دتریش لئوپولد گردید، و چون آزاد شد، با فیلیپ اگوست جنگید (1194 م.) ودر برابر کاخ شالوس کشته شد. (فرهنگ فارسی معین).

معادل ابجد

ریچارد هریس

693

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری